رحا مدیا | حسین حیدری، پژوهشگر حوزوی
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم طی بیانیهای ضمن محکومیت جنایات اسرائیل و تسلیت شهادت شهید یحیی سنوار خواهان تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی است. در این یادداشت ضمن انعکاس بیانیه مجمع مدرسین به واکنش برخی علما و فضلای حوزوی و بیان چند نکته اشاره شده است.
متن بیانیه این مجمع به این شرح است: «رژیم خونریز و کودککش اسرائیل بیش از یکسال است دست از کشتار مردم غزه برنداشته و با وجود محکومیتهای جهانی و فریادهای اعتراضی که در غالب کشورهای جهان علیه او وجود دارد، با پشتوانه برخی کشورها، همچنان به کشتار زنان، کودکان و مردم بیدفاع غزه ادامه میدهد. سالهاست مردم غزه از تجاوزات بیحد و حصر صهیونیستها به ستوه آمدهاند. گذشته از غزه، هزاران نفر از مردم بیگناه جنوب لبنان و ضاحیه بیروت نیز به دست این رژیم جنایتکار صهیونیستی کشته و آواره میشوند. یحیی سنوار از رهبران شجاع و مقاوم غزه، علاوه بر اینکه سالها در زندان اسرائیل بود، با شهامت و شجاعت تا آخرین نفس قهرمانانه در دفاع از مردم بیپناه غزه ایستاد و قهرمانانه به استقبال شهادت رفت. نام او جزو نامآوران و قهرمانان فلسطین خواهد بود. مجمع مدرسین و محققین شهادت یحیی سینوار را تسلیت میگوید و معتقد است تنها راهحل صلح پایدار، تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی است»
واکنش آیتالله سیفی مازندرانی
آیتالله سیفی مازندرانی در بیاناتی از کسانی که بهرسمیت شناختن اسرائیل را توصیه میکنند، بهشدت انتقاد کرده و آنها را از خط امام (ره) خارج دانستند.
ایشان تأکید کردند که پذیرش اسرائیل و بهرسمیت شناختن دولت اسرائیل به معنای نادیده گرفتن آرمانهای انقلاب اسلامی و اصول امام خمینی (ره) است.
ایشان اسرائیل را بهعنوان رژیمی ظالم، ستمگر و دشمن اسلام توصیف کردند که علیه دین خدا مبارزه میکند و با حمایت آمریکا در پشت پرده، اقداماتی ازجمله به راه انداختن جنگهای نیابتی مانند داعش را انجام داده است که در صورت توانایی سودای تصرف لبنان و سوریه و عراق (از نیل تا فرات) را در ذهن میپروراند.
آیتالله سیفی مازندرانی با تأکید بر وجوب مقاومت در برابر تجاوزها، یادآور شد که اسلام و فقاهت اسلامی ما حکم میکند که باید در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرد.
ایشان همچنین با انتقاد شدید از مجمع موسوم به محققین و مدرسین در قم که در بیانیه خود خواهان بهرسمیت شناختن اسرائیل شدند، آنها را بدعتگذاران در دین معرفی کردند و تأکید کردند: این آقایانی که به نام مجمع مدرسین و امثالهم این مسائل را ابراز میکنند بار اولشان نیست. اینها در فتنههای مختلف مانند فتنه 88 یا فتنه ابتذال و بیحجابی با طرح شبهات و تفسیر غلط از آیات و روایات باعث گمراهی عدهای از مردم شدند.
آیتالله سيفی مازندرانی بیان داشتند: این اشخاص در مورد نهی از منکر ابتذال و بیحجابی، تفسیری غلط داشتند و آیه «لااکراه فی الدین» را وارونه معنا میکردند و برخلاف همه مفسرین شیعه و سنی میگفتند این آیه یعنی در دین و در احکام دینی، اجبار و الزامی نیست و هرکس میخواهد انجام بدهد یا ندهد! درحالیکه اینها خلاف ضروری دین را منکر شدند! چون بسیاری آیات حدود و قصاص که حتی در حد اعدام است، وجود دارد که اینها جزو مسلمات شرع ماست و جزء ضروریات دین خداست. یعنی اینجا اجبار نیست؟! اینکه فقهای ما در مرتبه سوم نهی از منکر اجبار کردند که اگر شخصی منکر را ترک نکند، حاکم شرع در مواردی حتی تا حد قتل هم میتواند پیش برود، این مورد اجماع همه فقهای ماست و یک نفر هم مخالف نیست، لکن این آقایان آن موقع منکر شدند!
ایشان ضمن اشاره به سوابق تاریک برخی از این اشخاص گفتند: اینها آنموقع که دلیل داشتند، دلیلشان علیل و همراه با بدعت بود و آیات قرآن را برخلاف نظر تمام فقها و علما، وارونه و تحریفشده معنا میکردند، تا چه رسد در این مسأله که دلیلی برای اینکه دولت اسرائیل را بهرسمیت بشماریم ندارند! اینها جزو بدعتگذاران دین هستند در زمان ما و رسوا کردن اینها بر هر عالم دینی واجب هست.
آیتالله سیفی مازندرانی در ادامه به تشریح مبانی فقهی و اعتقادی مقاومت پرداختند و بیان داشتند: کلیات دین معلوم است و آیات شریفه قرآن معلوم است و ضروریات مذهب ما و راه و رسم ائمه ما نیز معلوم است، که امام صادق(ع) به سدیر صیرفی فرمود: «والله اگر من به عدد این بزغالهها (که تعدادشان ۱۷ عدد بود) اصحاب باوفا داشتم، هرگز در منزل نمینشستم و علیه طاغوت قیام میکردم.» الان که شما بحمدالله ملتی دارید که پشت شما هستند و قدرتی در جهت نظامی دارید و ظاهراً هرگز وجهی نیست که بخواهد ابراز بشود که ما الان مجبور به صلح هستیم و در وضعیتی هستیم که جز سازش راه دیگری نداریم! به نظر میرسد این حرفها واضحالبطلان است؛ اگر تشخیص موضوع خارجی باشد که این با واقعیت خارج فرسنگها فاصله دارد.
ایشان افزودند: البته تشخیص هرگونه اقدام در قبال مسأله مقاومت و فلسطین بر عهده شخص ولی امر است و نباید جلوتر از رهبری کسی بیاید و بر طبل سازش بکوبد، علاوه بر اینکه از کسانی این حرفها صادر میشود که اینها سابقههای تاریک آنچنانی هم از قبل داشتند!
نامه اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم به آیتالله اعرافی
برخی اساتید سطوح عالی حوزه علمیه نیز طی نامهای از آیتالله اعرافی این مطالبه را داشتهاند تا جهت لغو مجوز تدریس اعضای مجمع موسوم به محققین و مدرسین اقدام نمایند. متن نامه مذکور به شرح ذیل است:
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر محترم مدیریت محترم حوزههای علمیه آیتالله اعرافی دامعزه
با هزار تأسف و تأثر مجمع منحرف موسوم به محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در بیانیه ذلتبار و سخیف خود و برخلاف اجماع همه بزرگان فقاهت، رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی را بهرسمیت شمرده و برای آن کیان نامشروع مرز قانونی تصویر کرده و به خیال خود راهحلی برای صلح ارائه نموده است.
این وقاحت در تکرار حرفهای پوسیده قلدرهای بینالمللی از سوی افراد مدعی فقه و اجتهاد، تجسم همان مارهای خوشخط و خالی است که امام عظیمالشان ما در منشور جاوید روحانیت همگان را نسبت به خطر آن هشیار نموده و اتحاد همه طلاب را مطالبه فرموده است.
امروز که جهان اسلام خصوصاً محور باشکوه مقاومت در منطقه، چشم امیدشان به حمایتهای معنوی ایران اسلامی دوخته شده و از سوی دیگر وجود شخصیتهای نورانی مانند شهید سیدحسن نصرالله مایه آبرو و اعتلای جایگاه حوزه مقدس در فکر و ذهن جامعه مؤمنان شده، نباید گذاشت تا آهنگ ناموزون و گوشخراش عدهای ناآگاه و پرادعا جمال موجه روحانیت را مخدوش و مکدر کند.
آسیبی که تحلیلهای نسنجیده و جاهلانه که با لایهای از اصطلاحات فقهی و یا روشنفکری پیچیده شده، بر پیکره مقاومت ملت مظلوم فلسطین و لبنان وارد میکند اگر بیش از ضربهی بمبهای سنگرشکن این رژیم سفاک و وحشی بر کودکان و زنان بیپناه غزه نباشد بههیچوجه کمتر نیست.
ما اساتید سطح عالی حوزه به تبعیت از امام عظیمالشان و مراجع بزرگوار خصوصاً رهبر معظم انقلاب اجازه نخواهیم داد که جریان انحراف از خط اصیل اسلام و تشیع مرموزانه و مزورانه از متن حوزه، ضربات جبرانناپذیری به آبروی هزار ساله روحانیت زده و سابقه جهاد و اجتهاد حوزه اصیل اسلامی را با حرفهای غیرانسانی و مخالف صریح شریعت نورانی اسلام مخدوش نمایند و بدینوسیله مجدّانه و مصرّانه از حضرتعالی تقاضامندیم که کرسی تدریس حوزه علمیه را از وجود تمام افراد این جماعت موسوم به مجمع محققین و مدرسین تطهیر نموده و با لغو مجوز تدریس آنها زمینه سوءاستفاده از عناوین و امتیازات انتساب به حوزه را ازین گروه بزدایید.
از خداوند متعال مزید توفيقات جنابعالی را در جهت خدمت به مقاصد اسلام عزیز خواستاریم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
در خصوص بیانیه مجمع مدرسین و محققین بیان چند نکته ضروری است؛
نکته اول:
در شرایطی که حتی غیرمسلمانان در کف خیابانهای کشورهای اروپایی و آمریکایی فریادشان علیه جنایات صهیونیستها بلند است، عدهای از روحانیون قم حامی رژیم غاصب صهیونیستی شدهاند. اگر امام راحل خواهان از میان برداشتن غده سرطانی اسرائیل از سرزمینهای اسلامی است، اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه که اتفاقاً همواره دم از امام راحل میزنند در بیانیهای خواهان تشکیل دولتی مستقل در سرزمینهای اسلامی برای اسرائیل شدهاند. ظاهراً این معممین که از درون حوزه علمیه به اسرائیل جنایتکار چراغ سبز نشان میدهند و پرچم صلح بالا میآورند را باید مثل صهیونیستهای جنایتکار با عملیات وعده صادقگونهای برجایشان نشاند.
نکته دوم:
زمانی که مقام معظم رهبری به حوزویان این خطر را گوشزد کردند که دشمنان تلاش دارند «همانطور که انقلاب از قم جوشید، یک ضدانقلاب هم از قم به وجود بیاورند.»(۱۳۸۹/۰۸/۰۴) خیلیها این زنگ خطر را جدی نگرفتند. اگر میبینیم این روزها عدهای عمامه بهسر در کوچه 39 خیابان صفائیه قم، در ساختمانی به نام مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم جمع شدهاند و رسما علیه آرمانها و اهداف انقلابی سیاهنمایی میکنند، از آثار سوء نشنیدن زنگ خطری است که مقام معظم رهبری گوشزد کردند. بدون تردید معممین غربگرای خزیده در این مجمع حوزوی را میتوان از پیشرانهای آنتیتز انقلاب در درون حوزههای علمیه دانست. این ادعایی است که با نگاهی سطحی به مواضع این حوزویان بهراحتی قابلفهم است و نمونه اخیرش نیز تأکید این حوزویان بر تشکیل دولتی مستقل در سرزمینهای اسلامی برای این صهیونیستها است.
نکته سوم:
بزرگان حوزه علمیه قم و نهادهای عالی حوزه علمیه در قبال مواضع مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم باید احساس مسئولیت کنند با دوری گزیدن از روحیه محافظهکارانه، با اعضای غربگرای این مجمع برخوردی انقلابی کنند. اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باید بدانند که روزگاری این نهاد رسمی و انقلابی حوزوی فردی مثل سید محمدکاظم شریعتمداری را از مرجعیت خلع کردند و در زمانهای دیگر88 فردی چون شیخ یوسف صانعی را فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت دانستند. بهراستی اعضای مجمع مذکور، در بیانات و بیانیههایشان دیگر باید چه بگویند که به بال عبای آقایان بربخورد تا با این جماعت انقلابستیز برخوردی انقلابی کنند؟