یادداشت؛

مخالفان غدیر؛ ناآشنا با ماهیت دین

شعار «جدایی دین از سیاست» ساخته نیرنگ سیاسیون دغل‌باز و پرداخته‌ جمود و جعلِ تسبیح به‌دستانِ عافیت‌طلب و روشنفکر نمایان غافل است و الّا هیچ سیاستمدار حکیمی سیاست را از دین جدا نمی‌داند.

رحا مدیا | مرضیه عاصی

روز عید غدیر خم، در همان لحظات ابتدایی برخی با پیامبر(ص) مخالفت کردند. یکی از این افراد، حارس‌بن نعمان بود که طاقت ولایت پذیری مولا علی(ع) را نداشت و گفت: «ای پیامبر هر چه را گفتی گوش دادیم، حال باید پسر عموی خود را بر دوش ما سوار کنی؟» پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) در پاسخ فرمودند: «من حرفی را از جانب خود نگفتم و این دستور خداوند بوده که علی را جانشین و امیر بر مومنان پس از خود کنم.» حارس در پاسخ می‌گوید: «اگر به واقع این دستور خداوند است، من از خدا می‌خواهم سنگی را از آسمان بر سر من در برابر این نافرمانی بکوبد و هنوز حرفش تمام نشده بود که سنگی از آسمان بر سرش اصابت کرد و او را به هلاکت رساند.»

اما غدیرستیزان در طول تاریخ، بیشتر دو گروه عمده بوده‌اند:

۱-منافقین منصب‌طلب: همه‌ جریان غدیرستیزی و غدیر ستیزان را در واژه نفاق می‌توان خلاصه کرد. پیامبر اکرم(ص) در خطبه‌غدیریه بارها به موضوع نفاق و منافقان اشاره کرده و خطر این جریان ضد دین را به امت گوشزد کرده‌ و فرموده‌اند: «در ابتدای امر از جبرئیل خواستم که مرا از ابلاغ این پیام به شما مردم معذور بدارد؛ زیرا از کمی تقواپیشگان و زیادی منافقان و نیرنگ گناهکاران و فریب مسخره‌کنندگان اسلام آگاه بودم.»

۲-قائلین به جدایی سیاست از دیانت: رهبران این گروه، مقدسین انزواطلب و روشنفکران راحت طلب هستند و در طول تاریخ، پرچم ستیز با غدیر را برافراشته‌اند و امروز هم در میان اهل سنت و شیعه دیده می‌شوند. این افراد که «سیاست و دیانت» را دو موضوع جدا از هم می‌پندارند و می‌کوشند دین را در چارچوب موضوعی شخصی محدود کنند خود دو دسته‌اند:

الف) جریانی از اهل سنت: اولین ندای شوم جدایی سیاست از دیانت در صدر اسلام با شعار حَسبُنا کتابُ‌الله، (الامالی محمدبن محمد مفید، ص۳۶) و حذف اهل بیت و عترت پیامبر(ص) از صحنه‌ سیاست و حاکمیت جامعه همراه بود. این ندای شیطانی به تشکیل جریان سیاسی به نام خلافت منجر شد که در برابر نظام امامت قرار گرفت و زمینه‌ساز شکل‌گیری حکومت امویان و عباسیان در بستر تاریخ شد. امام خمینی(ره) در این باره فرموده‌اند: «طرح مسئله‌ی جدا بودن سیاست از دین و روحانیت چیز تازه‌ای نیست. این مسئله در زمان بنی‌امیه طرح شد و در زمان بنی‌عباس قوت گرفت. در زمان‌های اخیر هم که دست‌های بیگانه در ممالک باز شد؛ آنها هم به این مسئله دامن زدند؛ به طوری که بعضی از اشخاص متدین و روحانیون متعهد هم باورشان آمده است!» (موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، روحانیت و حوزه‌های علمیه از دیدگاه امام خمینی ص ۲۹۱(

ب)جریانی از درون شیعه: در میان شیعیان هم خشکه‌مقدسان و روشنفکران لیبرال، فریب شعار جدایی دین از سیاست را خورده‌اند. رهبر انقلاب در تبیین تفکر انحرافی این افراد فرموده‌اند: «خیلی از اوقات اتفاق می‌افتد که کسانی در جامعه، در جامعه‌ی زمان خلفا اهل زهد بودند و اهل علم بودند و معروف به تفسیر و به علم و به این چیزها. خلفا هم با آنها نه فقط معارضه‌ای نمی‌کردند، بلکه حتی مخلص آنها بودند، پیش آنها می‌رفتند، از آنها نصیحت می‌خواستند. چرا؟ چون آنها در مقابل خلفا، داعیه‌ی سیاسی نداشتند.» (انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۴)

شعار «جدایی دین از سیاست» ساخته نیرنگ سیاسیون دغل‌باز و پرداخته‌ جمود و جعلِ تسبیح به‌دستانِ عافیت‌طلب و روشنفکر نمایان غافل است و الّا هیچ سیاستمدار حکیمی سیاست را از دین جدا نمی‌داند؛ بلکه آن دو را کاملاً به هم پیوسته و مرتبط می‌داند. سیاسیون هواپرست در راستای اِعمال سلطه‌ سیاسی و حاکمیت فکری و فرهنگی خود، اقدام به دین‌سازی و انحراف ادیان راستین الهی می‌کنند. اسلام آمریکایی و مسیحیت آمریکایی نمونه‌ تحریف ادیان است و بهائیت در عالم شیعه و وهابیت در دنیای تسنن نمونه‌های مذهب‌تراشی است.

سیاست‌بازان قلدر، با انواع سلاح‌های سیاسی، فکری، فرهنگی، نظامی و اقتصادی، حمله‌ همه جانبه خود را برای درهم ریختن بنیادهای دینی و اعتقادی دین باوران آغاز کرده و به هلاکت حرث و نسل پرداخته‌اند که همه‌ آنها باید جواب بدهند، چطور می‌توان اقدام رسول اکرم‌(ص‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌) برای تشکیل حکومت اسلامی در اولین فرصت ممکن پس از هجرت و تلاش امیرالمومنین علی(ع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌) برای تصدی امر خلافت پس از رحلت آن حضرت را دید و تصویر صحیحی از اسلام منهای سیاست را ارائه داد؟! آیا اَعمال این افراد و گروه‌ها چیزی جز غدیرستیزی است؟

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها