به گزارش رسانهی رحا، کتاب «جریان شناسی فمینیسم در ایران» به قلم مصطفی اسکندری در 169 صفحه به همت مؤسسه جریان شناسی انقلاب تهیه و از سوی انتشارات حکمت و عرفان به چاپ رسید.
بسیاری از رفتارها و کنشهای انسانها متأثر از افکار و باورهای آنان است. افکار و باورهایی که بسیاری از آنها تحتتأثیر جریانات و مکاتب فکری، فرهنگی و سیاسی شکل میگیرد. یکی از تأثیرگذارترین جریانات فرهنگی سیاسی در جهان امروز، «فمینیسم» است. این تفکر در ایران نیز بسیار تأثیرگذار بوده و علاوه بر اینکه طرفدارانی در سطوح مختلف جامعه پیدا کرده تأثیر زیادی بر سبک زندگی گذاشته و در حال گسترش است.
نوشتار حاضر در پی تبیین این تفکر، معرفی چهرههای شاخص آن در ایران و اثرات و پیامدهایی است که بر قوانین اجتماعی و بر زندگی امروز ایرانیان داشته است.
این نوشتار گرچه نقدهایی کوتاه بر فمینیسم دارد، اما هدف آن نقد فمینیسم نیست، بلکه تنها به تبیین فمینیسم و برخی تأثیرات منفی آن در دنیای غرب و ایران خواهد پرداخت.
این اثر در نُه فصل و یک خاتمه تنظیم شدهاست؛ در فصل اول این اثر که با عنوان «مفهوم، زمینهها، تاریخچه فمینیسم» به رشته تحریر در آمده، ضمن بیان مفهوم شناسی و زمینههای شکل گیری فمینیسم، تاریخچه آن و دورهها یا امواج فمینیسم تبیین و مکتبها یا انواع فمینیسم تشریح شدهاست.
«پیامدهای منفی فمینیسم در غرب» عنوان دومین فصل از کتاب حاضر است که در این فصل مباحثی اعم از دور کردن زن از فلسفه وجودی خویش، فروپاشی نظام خانواده، روابط جنسی آزاد، گسترش انحرافات جنسی زنانه، افزایش سقطجنین، ظهور نسلی جدید، محروم کردن زن از نعمت مادری، ایجاد تنش و اختلاف بین زن و مرد، ضربه زدن به روح زنانه، و هرزهنگاری زنان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در فصل بعدی که به «فمینیسم در ایران» اختصاصیافته، پس از اشاره به تاریخچه اجمالی فمینیسم در ایران، به اولین زنان فمینیست ایرانی پرداخته شده و سپس مباحثی در خصوص انجمنهای زنان، فمینیسم در دوران پهلوی، فمینیسم بعد از انقلاب، و دفتر امور زنان اولین روزنه نفوذ فمینیسم میپردازد.
نویسنده در فصل چهارم که با عنوان «فمینیستهای منتسب به دین» به رشته تحریر درآمدهاست، ضمن معرفی دو گروه «منتسبان به دین» و «بی قیدان نسبت به دین»، به فمینیستهای منتسب به دین اشاره کرده و فعالترین فمینیستهای منتسب به دین، و نقش خانم منیره گرجی در ترویج فمینیسم تبیین شدهاست.
«فمینیستهای بیقید نسبت به دین» عنوان پنجمین فصل از این اثر است؛ فصل ششم به «نهادهای مدنی زنان و احزاب فمینیست» اختصاصیافته که این نهادها عبارتند از: مادران خاوران، مادران کمپین، مادران صلح ایران، مادران پارک لاله، مطالبات نهادهای مدنی زنان، احزاب فمینیست، جامعه زنان انقلاب اسلامی ایران، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، جمعیت زنان مسلمان نواندیش، انجمن روزنامهنگاران زن ایران (رزا)، مجمع زنان اصلاحطلب.
هفتمین فصل از کتاب حاضر پس از بیان اقدامات فمینیستها (برگزاری کمپین بر ضد جمهوری اسلامی، برگزاری همایشها، برگزاری نمایشگاه، انتشار کتاب، فعالیت در تلویزیون، فعال بودن در مراکزی مانند دانشگاهها و آموزش و پرورش)، به ابزارهای فمینیستها (کارگاههای آموزشی، کادر آموزشی، مؤسسات آموزشی، رسانههای سمعی بصری، روزنامه و مجله، فضای مجازی) اشاره شده و در پایان، مناسبتها برای درخواست فمینیست (روز جهانی زن و روز ولنتاین) تبیین شدهاست.
در فصل هشتم «سوژههای مورد تبلیغ فمینیستها» از جمله قتلهای ناموسی، ختنه زنان، حجاب اجباری، تقبیح بکارت، ترویج همباشی، عشق و رابطه جنسی، تحقیر همسری، تنانگی، ترویج همجنس بازی، ترویج هرزهنگاری، ترویج سقطجنین، تأکید بر تبعیض علیه زنان در بازار کار، ورود زنان به ورزشگاهها، تقبیح سیستم پدرسالاری، تحقیر مهریه و نفقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تأثیرات فمینیسم بر فرهنگ عمومی، تأثیر بر متولیان امور دین، و تأثیر فمینیسم بر قوانین و مقررات بهعنوان «پیامدهای فمینیسم در ایران» در نهمین و آخرین فصل تشریح شدهاست.
در بخش خاتمه این اثر، «راهکارهای مقابله با فمینیسم» مطرح شده که برخی از این راهکارها عبارتند از: تبیین جایگاه و منزلت و حقوق زن در اسلام، تبیین ارزهای اسلامی در حوزه زنان، تبیین آسیبهای شخصیت زن، برگزاری کرسیهای درس خارج حقوق زن، سیاستگذاری راهبردی در برنامهریزیهای فرهنگی، نظارت بیشتر بر صدا و سیما، محدودیت تحصیلات زنان در رشتههای نامناسب، شناسایی و محو عوامل زمینهساز گرایش به فمینیسم.
در بخشی از این اثر آمده است: یکی از پیامدهای فمینیسم که کمتر بدان توجه میشود، ضربهای است که به روح زنانه زدهاست. زن، دارای روحی بسیار لطیف است و مظهر رحمت و کانون عاطفه است و این لازمه دوام و بقاء نسل آدمی است. زن در همه اعصار تاریخ بهعنوان مادری شناخته میشد که مسئولیت پرورش انسان را بر عهده دارد و به همین جهت بیشترین عاطفه را نسبت به فرزند خود دارد. اما وقتی در آمریکا، دادگاه عالی در سال 1973 به درخواست زنان فمینیست، حق پایان دادن داوطلبانه به بارداری پیش از سه ماهگی جنین را بهعنوان حقی برای زنان به رسمیت شناخت، در حقیقت عاطفه مادری و روح لطیف زنانگی را کشت و این سرچشمه عاطفه را خشکانید، بدون اینکه به عاقبت آن بیندیشد. تصمیمی که عاقبت آن، از یک سوء به سقط بیش از 50 میلیون جنین انجامید[1] و از سوی دیگر، نسلی از زنان بیعاطفه و قاتل را به جامعه ارزانی داشت.
[1] . مایکل اسنایدر، ترويج زندگي بدون فرزند: راهي براي زندگي بهتر زوجهاي امريكايي، ترجمه مرضیه خادمی، ماهنامه سیاحت غرب، شماره 120 و 121، مرداد و شهریور 1392، ص 45.