امیدی: بسم الله الرحمن الرحیم. نکته کلیدی در اندیشه علامه این است که پیش از هر قضاوتی باید موضع نزاع را دقیقاً مشخص کرد. ایشان معتقدند بسیاری از این نقدها ناشی از خلط مفاهیم است؛ لذا ابتدا باید پرسید مراد از «علم»، «انسان» و «اسلامی» چیست؟ اگر منظور از علم، صرفاً یقین روانشناختی است یا مطابقت با واقع؟ آیا در بحث انسان، نگاه ما صرفاً مادی است یا حقیقت انسان را در روح او میبینیم؟ علامه ابتدا اینها را تفکیک میکنند تا مشخص شود با کدام معنا وارد بحث میشویم. ایشان معتقدند که اگر مبانی معرفتشناختی و هستیشناسی تغییر کند، برونداد علم هم متفاوت خواهد بود.
رحا مدیا: یعنی ایشان معتقدند علوم انسانی موجود در غرب، در زیرساختها دچار مشکل هستند؟
امیدی: دقیقاً. نقد ایشان هم مبنایی است و هم بنایی. در حوزه هستیشناسی، سؤال این است که آیا هستی صرفاً به ماده محدود است؟ اگر اثبات کنیم که عوالم فرامادی و تجرد وجود دارد، افق علم به روی بشر بازتر میشود. همچنین در حوزه انسانشناسی، علم غربی نگاهی تکساحتی و مادی دارد، اما علامه بر عنصر ثابت «من» و تجرد روح تأکید داشتند که در تمام مراحل زندگی (کودکی تا پیری) ثابت میماند. ایشان میفرمایند علوم غربی بر اساس پیشفرضهایی مثل تصادفی بودن جهان یا حذف علت غایی شکل گرفتهاند که خود اینها نیاز به اثبات دارند و نباید به عنوان وحی منزل پذیرفته شوند.
رحا مدیا: در اینجا شبههای مطرح میشود که علامه با تأکید بر دین، عقل و تجربه را کنار گذاشته است. جایگاه روش تجربی در منظومه فکری ایشان کجاست؟
امیدی: اتفاقاً ایشان به دنبال محکم کردن جایگاه عقل بودند. علامه معتقدند علم مراتب دارد: حس، تجربه، عقل و نقل. ایشان با تجربه مخالف نیستند، بلکه با انحصارگرایی تجربی (Scientism) مخالفاند؛ یعنی این ادعا که فقط و فقط تجربه راه رسیدن به حقیقت است. ایشان میپرسند با کدام استدلال تجربی میتوان اثبات کرد که عوامل غیرتجربی در حوادث دخالت ندارند؟ از نظر ایشان، در هر مرحله باید از روش متناسب استفاده کرد؛ در امور حسی از تجربه و در امور عقلی از روش برهانی.
رحا مدیا: جناب استاد، تعریف دقیق ایشان از «علم دینی» چیست؟ آیا هر علمی که در حوزهها تولید شود دینی است؟
امیدی: علامه تعاریف رایج را نقد میکنند. ایشان صرفِ «خاستگاه دینی»، «موضوع اراده الهی» یا «عدم مخالفت با دین» را برای دینی نامیدن یک علم کافی نمیدانند. تعریف برگزیده ایشان بر محور «غایت و هدف» است. از نظر علامه، هر علمی که در راستای سعادت و کمال نهایی انسان حرکت کند، دینی است. ایشان علوم را به سه دسته «توصیفی، هنجاری و دستوری » تقسیم میکنند. در علوم هنجاری و دستوری که به «بایدها» و ارزشها میپردازند، معتقدند باید به معرفت وحیانی اصالت داد، چون عقل بشر به تنهایی نمیتواند تمام مسیر سعادت ابدی را کشف کند.
رحا مدیا: یکی از مباحث تاریخی جذاب، رابطه ایشان با شهید بهشتی و اختلاف نظر بر سر دکتر شریعتی است. در اینباره شفافسازی بفرمایید.
امیدی: رابطه این دو بزرگوار همواره صمیمانه و مبتنی بر همکاری علمی بود؛ حتی شهید بهشتی از ایشان برای تدریس در مدرسه «دین و دانش» دعوت کرده بود. اختلاف در «برداشتها» بود، نه در «اصل رابطه». شهید بهشتی با نگاهی عملگرایانه، معتقد بود شریعتی توانسته فضای دینی را در دانشگاهها باز کند و این یک ضرورت بود. اما علامه با نگاهی تئوریک و دقیق، معتقد بودند شریعتی اسلامی یکجانبه و صرفاً انقلابی ارائه میدهد که ابعاد معنوی و اخلاقی دین را نادیده میگیرد. ایشان معتقد بودند اسلام باید به صورت جامع (هم جنبه قیام و هم جنبه آرامش) مطرح شود. با این حال، همکاری آنها در موضوعاتی مثل تحقیق پیرامون ولایت فقیه تا زمان شهادت شهید بهشتی ادامه داشت.
رحا مدیا: اما بحثبرانگیزترین موضوع، نگاه علامه به نقش مردم است. برخی مدعیاند ایشان برای رأی مردم در مشروعیت نظام جایگاهی قائل نبودند. آیا این تضاد با دیدگاه امام و رهبری نیست؟
امیدی: این بیشتر یک نزاع لفظی است. باید دید منظور از «مشروعیت» چیست؟ شرعی بودن؟ قانونی بودن؟ یا مقبولیت اجتماعی؟ علامه معتقدند حق حاکمیت اصالتاً متعلق به خداست چون او مالک حقیقی هستی است. اما ایشان به صراحت میفرمایند که ولی فقیه حق ندارد حکومت را به زور بر مردم تحمیل کند. بنده این دیدگاه را «مشروعیت اصالی-تبعی» مینامم. یعنی حق الهی اصالت دارد، اما خداوند حق تعیین سرنوشت را به مردم داده تا با اراده خود، حاکم الهی را به فعلیت برسانند. پس «مقبولیت مردمی» شرط فعلیت و جواز شرعی برای تشکیل حکومت است.
رحا مدیا: پس نسبت دادن اتهام «کودتا علیه جمهوریت» به ایشان و مؤسسه امام خمینی (ره) از کجا ناشی میشود؟
امیدی: این اتهامات نوعی رد گم کردن از سوی کسانی است که خودشان علیه «اسلامیت» نظام کودتا کردند. مؤسسه امام خمینی (ره) با اجرای «طرح ولایت» که مورد تأیید جدی رهبری است، بزرگترین مدافع تئوریک جمهوری اسلامی بوده است. علامه معتقد بودند جمهوریت از دل اسلام برخاسته است. ایشان مفاهیمی مثل امر به معروف، نصیحت به ائمه مسلمین، شورا و بیعت را ارکان نظارت و مشارکت مردمی در نظام اسلامی میدانستند. درباره جبهه پایداری هم باید گفت که این جریان با هدف کادرسازی برای انقلاب شکل گرفت، اما اکنون مسیری مستقل از فعالیتهای علمی مؤسسه را دنبال میکند.
رحا مدیا: در پایان، به عنوان کسی که سالها از نزدیک با ایشان در ارتباط بودید، چه خاطره یا ویژگی بارزی از ایشان در ذهن دارید؟
امیدی: بنده از سال ۱۳۷۳ وارد مؤسسه شدم. نخستین چیزی که هر کسی را جذب میکرد، نظم فوقالعاده در بیان و منطق واحد در سخنان ایشان بود. اما فراتر از آن، روحیه معنوی ایشان بود. همیشه میفرمودند: «خدای جبهه، خدای مؤسسه و محل کار هم هست». ایشان معتقد بودند همانطور که در جبهه حضور خدا را حس میکردیم، در پشت میز مطالعه هم باید آن حضور را درک کنیم تا در اخلاق و نگاه معرفتی ما اثر بگذارد. علامه تمام عمر خود را وقف تربیت نیروهایی کرد که هم در علم دقیق باشند و هم در معنویت خودساخته.
رحا مدیا: بسیار سپاسگزاریم از وقتی که در اختیار رحا مدیا قرار دادید. امیدواریم این گفتگو گامی در جهت شناخت بهتر این شخصیت عظیم باشد.
امیدی: بنده هم از شما سپاسگزارم. انشاءالله که بتوانیم ادامه دهنده راه ایشان باشیم. والسلام علیکم و رحمه الله
برای مطالعه بیشتر:



