رحا مدیا | جواد کاوندی، پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی
امروز نفت با چه قیمتی صادر میشود؟ یکی از بخشهای جالب مناظره آقایان پزشکیان و جلیلی جایی بود که آقای جلیلی سعی داشت افزایش فروش نفت در دولت سیزدهم را بهعنوان یک توانمندی برای خود قلمداد کند. در مقابل آقای پزشکیان نیز طعنهای به او زده و با طرح این سؤال که «شفاف بگویید نفت را چند میفروشید؟» به نقش تحریمها در از دست رفتن بازار فروش ما اشاره و تأکید کرد که فروش نفت از طریق دور زدن تحریمها موجب دزدیهای فراوانی در این بیراهه میشود.
آن روزها گذشت و اینک اما بحث بر سر تعیین قیمت بنزین برای مصرف کننده داخلی است. رئیسجمهور در آخرین اظهارات خود در این خصوص استدلال کرده است: هیچ کارشناسی در دنیا نمیپذیرد که دولت بنزین را گران بخرد و ارزان بفروشد.
از آنجایی که اقتصاد ایران بر پایه نفت پی ریزی شدهاست، بررسی متغیر نفت از تولید تا مصرف میتواند حکایتگر خوبی از نابسامانی اقتصادی ایران باشد. نخست باید توجه داشت که تا بوده بنای ما بر خام فروشی نفت بوده است. حال اگر بهدلیل عوارض تحریم، نفت ارزان فروخته بشود، افزایش صادرات به معنی افزایش هدر رفت منابع اولیهی ما خواهد بود. بهعبارت تلختر ما بیشتر ارزان فروش شدهایم! اما اگر در ازای فروش بیشتر ولی ارزان نفت خام، بنزین بیشتر و البته گران خریداری کرده و با اختصاص یارانه، ارزانتر بهدست مصرف کننده برسانیم، کارنامه خود را نفتیتر کردهایم. این نکته نیز اندوه مجزایی دارد که ما تا چه اندازه اسراف در مصرف داشته و حتی اگر بنا را بر صرفهجویی بگذاریم، خودروهای پر مصرف، کار خود را خواهند کرد. از دست دادن نفت در داخل کشور در قالب دزدی، قاچاق و هدر رفت نیز از حوصله این نوشتار خارج است.
گاهی بیماری فردی چنان واضح است که تشخیص آن نیازمند هیچ تخصصی نیست، اگرچه درمان آن شاید از عهده هر متخصصی برنیاید. و نیز تشخیص اینکه روند درد و درمان آن فرد رو به بهبودی نیست نیز بر عموم میسر خواهد بود. ماجرای این بیمار حکایت اقتصاد نفتی ایران است که از ابتدای استخراج نفت تا مصرف بنزین جایی خالی از این درد مزمن نیست.
من با ابعاد اقتصادی این روند کاری ندارم، بلکه آنچه موضوع مطالعه من است، ذهنیتی است که این روند را به نام مدیریت، نهادینه میکند. این ذهنیت آنگاه که در فرآیند فرهنگ سیاسی، امتداد اجتماعی و سیاسی نیز پیدا بکند و در نهایت تبدیل به سوژهای مناسب برای جدال جناحی بشود، امید به اصلاح این ناروند کاهش خواهد یافت.
آسیب مذکور در همه دولتها وجود داشته است و زین رو مانند فردی هستیم که پدر مرحوممان پول فراوانی بهعنوان ارث باقی گذاشته است و ما نیز بدون اینکه آن پول را به چشم سرمایه بنگریم، به نفتخوری مشغول شدهایم. متأسفم که بگویم اقتصاد ایران در واقع اقتصاد نیست؛ بلکه شبهبازار است. شبهبازاری که در یک نگاه کلان میتوان آن را مصرفگرایی ملی نامید.
حال دولت چهاردهم در صدد است این فرآیند را اصلاح کند. لکن کار را از کاهش خام فروشی نفت آغاز نمیکند و با همان قیمت کمینه نیز بفروش میرساند؛ و از سویی به واردات بنزین با قیمت گران هم ادامه میدهد؛ اما در عوض دیگر تصمیم ندارد به قیمت ارزان بفروشد.
بهرغم اینکه ما ملتی مصرفگرا بوده و تمایل به یارانه داریم اما باید پرسید به کدام ملت این همه آسیب را که در موارد بسیاری نظام مدیریتی موجبات آن را آماده کرده است، نادیده گرفته و تیغ جراحی اقتصادی را بر بدن مردم مصرفگرا میزنیم؟
ذهنیت معیوب، مسأله را در همین نقطه رها نمیکند که ای کاش چنین میکرد؛ بلکه برای این روند اشتباه، الهیات عدالتخواهانه نیز تولید میکند. فردی که میگوید ارزان فروشی بنزین اجحاف است در حق 50 درصد مردم که ماشین ندارند، درک نازلی از عدالت دارد. این عادلانه نیست فردی که از ضعف بدنی در رنج است را به تیغ جراحی سپرد. و اساساً این عادلانه نیست اصلاح علتهای رها شده و اصلاح معلول را تحمیل کنیم. اساساً نگاه دولت به این مسأله، ناشی از یک منطق تاجر مآبانه است، جایی که استدلال میشود کدام کارشناس تایید میکند بنزین را گران بخریم و به مردم ارزان بفروشیم؟! چنین به نظر میرسد که استدلال کننده بیشتر به فکر ناترازی منابع دولت است تا ناترازی معیشت مردم.
حال چه باید کرد؟ البته که باید این بیمار را تیمار کرد و آنگاه به تیغ جراحی سپرد. مردم بیش از این نمیتوانند در رفع ناترازی موجود کمک کار دولت باشند که در الگوی مصرف خود تجدید نظر کنند. اصلاح الگوی مصرف بنزین از طریق گرانسازی آن نیز همراه با آفات بسیار است که کمترین آن بروز نارضایتی است.
کاهش خود خاسته فروش نفت خام از سوی دولت و جبران کاهش درآمد ناشی از آن از طریق افزایش تولید ناخالص ملی میتواند اقدامی دوراندیشانه برای اصلاح پایههای اقتصادی کشور باشد. این روند میتواند تحت ضابطه بوده و دولتها هرچند اندک، تلاش کنند تا بهشکلی فعالانه روند نقشآوری نفت را در چرخه اقتصادی کشور کاهش بدهند. از سویی اصلاح الگوی مصرف توسط مردم نیز میتواند در اصلاح ناترازی حاملهای انرژی مؤثر باشد.
دولتمردان باید بدانند وقتی دامن جامعه به سیاست نفتی آغشته است، گرانسازی بنزین با هدف کاهش ناترازی و به اسم عدالت منصفانه نخواهد بود، اگر خطر آفرین نباشد!