در نشست علمی مطرح شد؛

بررسی اجتهاد زنان و چالش‌های پیش رو

دکتر علاسوند گفت: به عقیده فقهای متأخرین، نص و آیه‌ای که مرد بودن از شرایط مرجعیت شمرده شده باشد، نداریم. مثلاً آیت الله خویی فرموده مرجعیت شئونی دارد که با تستّر و پوشیدگی که دستور دین به عدم اختلاط زنان است، سازگار نیست.

به گزارش رحا، نشست علمی «اجتهاد بانوان و چالش‌های آن» با سخنرانی دکتر فریبا علاسوند، دانشیار پژوهشکده زن و خانواده،  در پژوهشکده زن و خانواده برگزار شد.

علاسوند در این نشست با اشاره به تفکیک معنایی واژگانی مثل مجتهد و مرجعیت و اینکه امروزه بحث مرجعیت بانوان مطرح است، گفت: اصولاً دعوا سر اجتهاد نیست؛ اجتهاد یعنی یک توانمندی علمی که قله تحصیلات حوزوی، رسیدن به آن است؛ یعنی نقطه‌ای که فرد بتواند از ادله اولیه فروعات را استنباط کند. این اجتهاد است و پیش درآمدش هم این است که یک شخص باید در چندین علوم مختلف مثل ادبیات عرب و علم اصول که جنبه ابزاری دارند و بعضی از این علوم که مثل علم فقه و حدیث مقصد هستند، تخصصی داشته‌باشد که به چیزی به نام اجتهاد فکر کند.

وی افزود: بحث از اینکه زن‌ها می‌توانند مجتهد بشوند یا نه اصولاً بحث درستی نیست و مبتنی بر توانمندی پیشین است. اگر این مسیر و فرایند علمی ضعیف شود، مسیر قله علمی که اجتهاد است ناممکن‌تر می‌شود. بنابراین اگر حوزه‌های علمیه می‌خواهند به آن دورنمایی که رهبر انقلاب برای حوزه خواهران پیش‌بینی کردند یا به آن علاقه‌مند هستند که پیشنهاد هزاران فقیه است، رسالت و مأموریت را برای حوزه خواهران و البته برادران تعریف می‌کند که همه بخواهند این اتفاق بیفتد و این مسیری که می‌خواهند در این قله قرار بگیرند یک مسیر درست و حرفه‌ای و حساب شده باشد.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه اگر دروس حوزه به سطح واحدهای دانشگاه تقلیل پیدا کند، این مقایسه توانمندی لازم را نمی‌دهد، گفت: منطق اجتهاد، منطق علم است. اگر کسی می‌خواهد تربیت شود که مثلاً جوایزی دریافت کنند، کسانی هستند که بیشتر کار می‌کنند و مساعدت‌های بیشتر از فضاهای ستادی گرفتند و طبیعتاً خودشان دنبال ترقیق و ساده‌سازی نبودند.

وی تصریح‌کرد: اجتهاد مفهومی است که افراد باید به توانمندی برسند و جنسیتی نیست. از یک منظر بُعد جنسیتی دارد و آن، این است که چون این مسیر، مسیر سختی است و در چهارچوب اندیشه اسلامی ازواج به‌هنگام و مادری مسائل خیلی باارزشی هستند، به‌طور طبیعی تعویقات تحصیلی برای زنان پیش می‌آید که اینجا پای مدیران و سیاست‌گذاران وسط می‌آید. اگر یک نظام ستادی، کوشش کند که توانمندان به قله اجتهاد برسند، طبیعتاً باید از نخبگان و افراد مستعد خودش حمایت ویژه کند و برنامه‌ریزی داشته‌باشد.

استاد علاسوند با اشاره به تفاوت مفهوم مرجعیت و اجتهاد و اینکه مفهوم «افتاء» مفهومی بین مرجعیت و اجتهاد است، گفت: افتاء یعنی شخصی مجتهد شده و الان می‌خواهد ملخص نظرات فقهی خودش را مثل تحریر و عروة‌الوثقی و رساله در قالب فتوا بیان کند. آیا اگر خانمی به توان اجتهاد رسید و به نظری رسید و در کتابی به نام افتائات خودش جمع‌آوری کند، اشکال دارد؟ در هیچ علمی اشکال ندارد. در اجتهاد هم اشکال ندارد.

وی با اشاره به اینکه افتاء مسئولیت دنیوی و اخروی است، گفت: اگر فقیه فتوایی می‌دهد که حکمی الزامی نیست و آدم‌ها فعلی را ترک کردند، مسئولیت ترک فعل بر عهده فقیه است؛ پس از این منظر جایگاه مهمی است و مثل سایر علوم نیست، اما از یک منظر مثل سایر علوم است. من نظرات خودم را که به آن رسیدم جایی بنویسم اشکالی ندارد. اما اگر این آدم، مرجع شد مسئولیت عمل دیگران را می‌پذیرد.

استاد حوزه با توجه به اختلاف فقها در شروط مرجعیت گفت: اقدم قدما اشاره‌ای به شروط مرجعیت که مرد بودن شرط است، نداشتند و بعضی از فقها مثلاً شیخ طوسی شرایط مرجعیت را شمردند و به‌شرط مرد بودن اشاره کردند. برخی از فقها در حالی که شروط را شمرده‌اند به‌شرط مرد بودن اشاره نکرده‌اند. از زمان شهید ثانی به‌بعد مرد بودن در شروط مرجعیت آمده است.

وی افزود: متاخرین که در این باره بحث کردند، اتفاقاً این مسئله را فرمودند که نص و آیه‌ای که مرد بودن از شرایط مرجعیت شمرده شده باشد، نداریم. مثلاً آیت الله خویی فرموده مرجعیت شئونی دارد که با تستر و پوشیدگی که دستور دین به عدم اختلاط زنان است، سازگار نیست.

دانشیار پژوهشکده زن و خانواده در ادامه گفت: بعضی محققان می‌گویند از مذاق شریعت استشمام می‌کنیم که مرجعیت برای زنان روا نیست. بعضی به ادله دیگری استناد کردند که به‌جز یک مورد همه قابل نقد است.

علاسوند با اشاره به عدم دلیل متنی که به صراحت ممنوعیت مرجعیت بانوان را ذکر کرده باشد، تنها دلیل را ولایت دانست و گفت: ما یک اصل داریم به این عنوان که ولایت احدی بر احدی صحیح نیست، مگر ولایت الله؛ یعنی فقط خداوند است که بالذات و بالاصالة بر غیر خودش ولایت دارد. یک عده‌ای را خود خداوند استثنا کرده؛ مثلاً شعبی از این ولایت را به پیامبر داده، از پیامبر به وصایای او منتقل شده که این حدود مختلف است. در بحث ولایت احدی بر احدی دیگر، پیامبر و ائمه علیهم‌السلام استثنا شده‌اند و این‌ها مرد بودند و سلطه حکومتی و قضائی پیدا کردند. بنابراین اگر کسی گفت باید به‌قدر متیقن عمل کنیم و چون شک داریم زنان استثنا شده‌اند، اصل، عدم آن ولایت است. این دلیل مهمی در این رابطه است و محل بحث اینجاست.

وی درباره مرجعیت بانوان در افتاء، ضمن هوشمندانه خواندن نظر رهبر انقلاب که فرمودند بانوان دست کم در مسائل اختصاصی مرجع باشند، گفت: وقتی درباره تستر یا ممنوعیت اختلاط زن و مرد صحبت می‌کنیم، فرقی نمی‌کند که مرجع مرد باشد یا بالعکس؛ چون وقتی مرجع مرد باشد مراجعین زن هم هست. بنابراین اگر به‌عنوان یک سیاست دینی و یک ذوق شریعتی این را بپذیریم، زمانی که مرجعیت بانوان برای بانوان مطرح شود، این فضا توسعه می‌کند و از تستر بیشتر مراقبت می‌شود؛ مخصوصاً مسائلی که حیاء در آن حاکم هست.

وی درباره دلیل خوشحالی برخی از بحث مرجعیت زنان گفت: جریان فمنیستی این را به مثابه یک امر دینی نمی‌فهمد؛ بلکه به مثابه سنگر جدیدی که فتح کرده می‌فهمد. برای او این مسئله با برداشتن روسری در کنش اجتماعی هیچ فرقی ندارد.

گزارشگر: بابک شکورزاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ولایت، تنها دلیل متقن برای عدم مرجعیت بانوان

لینک کوتاه: