رحا مدیا | آزاده ابراهیمی فخاری
روز عاشورا که دشمنان، با صفوفی منظم و محکم، در برابر فرزند رسول خدا ایستادهاند و در پی آن بودند که نور ولایت را خاموش سازند. امام ابتدا یکیک یارانشان را به میدان نبرد میفرستند و سپس نوبت به بنیهاشم میرسد. آخرین فردی که قدم در معرکه میگذارد وجود مبارک اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) است.
در بررسی استراتژی رهبر انقلاب در میدان نبرد، یکی از نمونههای بارز و الهامبخش، واقعه عاشورا و رفتار امامحسین(ع) در این روز تاریخی است. امامحسین(ع) بهعنوان رهبر نهضت عاشورا، نهتنها بهعنوان یک مبارز، بلکه بهعنوان یک استراتژیست قدرتمند و مدیری با تدبیر در این میدان عمل کرد. بنابراین عاشورا نهتنها یک رویداد دینی- تاریخی، بلکه یک الگوی آموزشی برای همه رهبران و افراد در مواجهه با مشکلات و ناملایمات است. امامحسین(ع) بهعنوان رهبری حکیم و دوراندیش، استراتژیهای مؤثری را در روز عاشورا به کار برد که میتواند راهگشای ما در شرایط سخت و بحرانی باشد.
یک اصل اساسی در رهبری نظامی این است که رهبر باید آخرین فردی باشد که به میدان جنگ وارد میشود. این رویکرد نهتنها به حفظ جان رهبر، بلکه به حفظ و مدیریت کل نیروهای تحت فرمان او کمک میکند. امامحسین(ع) در عاشورا با این استراتژی بهخوبی عمل کرد و ابتدا اجازه داد یاران وفادارش به میدان بروند و از جان خود در دفاع از حق و حقیقت فداکاری کنند. او با این تصمیم، به نیروهای خود این پیام را منتقل کرد که رهبری در صحنه نبرد بهمعنای قربانی کردن خود بدون توجه به جایگاه رهبری نیست، بلکه باید به مسئولیتها و وظایف بزرگتری توجه کرد.
وظیفه اصلی رهبر هدایت و مدیریت است، نه اقدام بهعنوان اولین نفر در هر صحنه یا موضوع. در بسیاری از موارد، پیشوا و فرمانده یک جامعه یا سپاه، وظیفه دارد که با سیاستگذاریها، هدایتهای کلان، و ایجاد استراتژیهای درست، مسیر صحیح را برای مردم و نخبگان جامعه روشن کند تا آنان بر اساس این خطمشی حرکت کنند. رهبری بیش از اینکه یک حرکت فیزیکی باشد، یک مسئولیت راهبردی است.
همچنین، اگر رهبر در هر موضوعی شخصاً بهعنوان اولین نفر وارد میدان شود، ممکن است باعث شود که ظرفیت و پتانسیل نخبگان و مردم بهطور کامل به کار گرفته نشود. این امر میتواند موجب تضعیف خوداتکایی و اعتماد به نفس در دیگران شود. بنابراین، گاهی مدیر مدبر، با نظارت و مدیریت از طریق اقدام غیرمستقیم، مثل بیان رهنمودها و ارائه چارچوبهای کلی، به افراد اجازه میدهد که خودشان با انگیزه و ابتکار عمل کنند.
اینکه برخی از افراد کوتهفکر، کوتاهی و تعلل خود را در ورود به میدان جنگ با عدم حضور رهبر در مواضع مستقیم خطر توجیه میکنند؛ نشان از بیبصیرتی و عدم درک موقعیتهای خاص افراد و میزان ضرورت حفظ جان رهبر و فرمانده است.
این رویکرد نشانمیدهد که دفاع از ولایت و رهبری در شرایط سخت، نیازمند توازن، آگاهی و تدبیر است. برخی از این قبیل چالشهایی که برخی از افراد با آن مواجه میشوند، بیانگر عدم درک عمیق آنان از شرایط و نیازهای رهبری است؛ در حالی که، رهبری، نیازمند حمایت و وفاداری بیچون و چرا از سوی یارانش است.