رحا مدیا | علی مدرسی
بیتردید نقش رهبری در هدایت ایران از مسیرهای پرچالش، انکارناپذیر است. در سالهای اخیر، ایران در حالی مسیر تقویت محور مقاومت را ادامهداد که همزمان توانست از دل تهدیدهایی چون برجام، فرصتهایی تازه بیافریند. هرچند توافق هستهای نتیجه اقتصادی ملموسی نداشت، اما تجربهی مذاکرات طولانی، دستاوردهای بزرگی در حوزه فناوری هستهای و بازدارندگی نظامی بههمراه آورد.
این رویکرد حسابشده باعث شد ایران توانایی کمنظیری در مدیریت شرایط پیچیده بینالمللی پیدا کند؛ بهگونهای که اگر در یک جبهه تحت فشار قرار بگیرد، میتواند با اتکا به ظرفیتهای دیگر، توازن را حفظ کند.
برخلاف آنچه برخی گمان میکنند، کاهش فعالیتهای میدانی محور مقاومت بهمعنای افول جایگاه ایران نیست. بلکه در عمل، آمریکا نشان داده که در مواجهه با تهران انعطاف بیشتری پیدا کرده است؛ نه از روی لطف، بلکه در برابر قدرتی که ایران بهسختی بهدست آوردهاست.
هرچند مردم عادی ممکن است تمام ابعاد این بازی پیچیده را نبینند، اما قدرتهای جهانی بهخوبی میدانند ایران در حوزههای حساس به نقطهای رسیده که دیگر نمیتوان با او مانند گذشته رفتار کرد؛ حتی در غیاب کامل محور مقاومت، که البته همچنان پابرجاست.
توانمندیهای ایران تنها محدود به مسائل نظامی، هستهای یا منطقهای نیست. همیشه برگهای برندهی دیگری هم وجود دارد که در مواقع لازم رو میشوند. ولی تمرکز بحثها معمولاً بر همین سه محور اصلی است، چون بیشتر محل چالش و چانهزنیاند.
توانایی چرخش راهبردی و تغییر مسیر در لحظات حساس، مزیت است که اجازه نمیدهد جمهوری اسلامی دست بسته بماند. این همان امکانیست که دشمن را در موقعیت ناپایدار قرار میدهد.
شاید تصور اینکه از دلِ تجربهای پرفرازونشیب و پرهزینه مثل برجام، بتوان منافعی بلندمدت استخراج کرد، برای بسیاری دشوار بود؛ اما در کشوری مثل ایران، با رهبری شخصیتی چون آیتالله خامنهای؛ با تکیهبر درایت، صبر و آیندهنگری، این اتفاق ممکن شد.