رحا مدیا | سعید احمدی
یادداشت، نه دلنوشته است، نه مقاله، نه سرمقاله، نه خبر، نه گزارش و نه تحلیلی بینمک و بیروح. یادداشت قالبی ممتاز و متمایز در نوشتار رسانهای است که میان «تأمل شخصیِ نویسنده» و «واکنش به مسئلهای همگانی» شکل میگیرد. نویسنده با تکیه بر نگاه و تحلیل خود، درباره رخدادی از جهان پیرامون، موضعی کوتاه، روشن و جهتمند دارد که آن را شیرین و شیوا مینویسد. این قالب نوشتاری کوتاه، نغز است و پرمغز. کمی واژهها به معنای تهیدستی نویسنده نیست؛ بلکه حاصل مهارت در «فشردهسازی معنا» است؛ بیآنکه کسی را به گیجی و سردرگمی بکشاند. گاهی یک جمله میتواند چنان مایهدار و پرمعنا باشد که نوشتاری دراز و درشت نتواند چنین کند؛ مثل ضربالمثلها. یادداشت از یکسو «واکنش» است و از سویی «تفسیر و تحلیل» و ضلع دیگر آن «فهم عمومی» است؛ نه گفتوگویی فقط با نخبهها و زبدهها. واکنش است؛ چون به مسئلهای جاری و زنده میپردازد و تحلیل و تفسیر است؛ چون بنیانی عالمانه و اندیشهورزانه دارد؛ از اینرو یادداشت بر سه پایهی بنیادین شکل میگیرد: «واکنش به مسائل»، «تحلیل و تفسیر» و «مخاطب همگانی». برخلاف مقاله که بر استدلال، منابع و بسط نظریه استوار است، یادداشت نوشتاری است موجز، صریح، شخصی و گرهخورده در اکنونیهای جامعه. این اکنونگرایی، فقط در زمان نیست؛ بلکه بافت معنایی و زیست ذهنی مخاطب نیز بخشی از موقعیت حال است. یادداشت نمیخواهد پاسخی قطعی و جزماندیشانه بدهد یا نظریهپردازی کند؛ کارش این است که مخاطب را ببرد به سمت روشنگری؛ از دریچهای که چهبسا خیلیها از آن به قضایا ننگرند. نویسنده، جایی میان دغدغههای شخصی و تحولات بیرونی میایستد و تلاقی این دو را با زبانی دقیق، زاویهدیدی سنجیده و حساسیتی اجتماعی بیان میکند. این قالب، به مهارت زبانی، حساسیت اجتماعی، دقت تحلیلی و انتخاب زاویهدید نیاز دارد. یادداشت، تجلی تفکر در لحظه است؛ نه اندیشهای خام یا احساسها و هیجانهای گذرا؛ بلکه تقاطع «عقل، عاطفه و زمانه» است. خلاصه کنم که یادداشت، قالبی رسانهای، کوتاه، اندیشهمحور و مسئلهگراست که نویسنده با نگاه و دیدگاهی که خود دارد، تحلیلی روشن و بیانی روان درباره مسائل اجتماعی جاری پیش روی میگذارد.