یادداشت؛

سه‌گانه ای بر شناخت ناروایت علیه رژیم صهیونی

راهبرد جبهه مقاومت شایسته است بر سه اصل استوار باشد؛ صداقت شناختی، دقت روایی و تبیین تمدنی. استفاده ابزاری از جعل ناروایت‌ها، هرچند در هیئت انتقام رسانه‌ای، انحراف از این سه‌گانه است.

رحا مدیا | سجاد انجم‌شعاع

آیا مشروع است که با طراحی تصاویر و ویدیوهای جعلی، موازنه روانی جامعه را حفظ کنیم؟ آیا تزریق آرامش به افکار عمومی از مسیر فیک‌نیوز (اخبار جعلی)، با منطق مقاومت هم‌ساز است؟

در میدان‌های تازه‌ تأسیس جنگ‌های عصر ما، نبرد به ساحت ذهن‌ها و تصرف افکار عمومی منتقل شده است؛ آنچه امروز از آن با عنوان «جنگ شناختی» یا «میدان نبرد روایت‌ها» یاد می‌شود. در چنین صحنه‌ای، هوش مصنوعی دیگر تنها یک فناوری بی‌طرف نیست؛ بلکه بازیگری فعال و اثرگذار است که می‌تواند صداها و چهره‌ها را خلق یا بازسازی کند، رویدادها را بازآفرینی نماید و حتی حقیقت را در مرز خیال و واقعیت معلق نگه دارد. اما اینجاست که پرسشی جدی و سرنوشت‌ساز پیش روی ما قرار می‌گیرد: آیا ما از منظر اخلاقی، هویتی و راهبردی مجازیم که از این ابزارهای تکنولوژیک برای جعل تصویر و ویدیو و ساخت فیک‌نیوز بهره ببریم، حتی اگر هدف، تقابل با رژیم صهیونیستی باشد؟ پاسخ، کاملا منفی است.

جعل تصویری یک سرباز اسرائیلی گریان یا صحنه‌ای فیک از فرار صهیونیست‌ها از پناهگاه‌ها، شاید در کوتاه‌مدت احساس خشم انقلابی را ارضا کند؛ اما در میان‌مدت به فرسایش اعتماد عمومی و فروپاشی سرمایه نمادینِ روایت مقاومت می‌انجامد. مقاومت، در جان‌مایه‌اش، پروژه‌ای حقیقت‌محور است. «تببین» در منظومه فکری رهبر انقلاب، فقط وظیفه‌ای سیاسی نیست، بلکه رسالتی معرفت‌شناختی، اخلاقی و تمدنی است؛ بدانیم که «ما مأمور به تبیین حقیقتیم، نه جعل واقعیت».
وَلَا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالباطِلِ وَتَکتُمُوا الحَقَّ وَأَنتُم تَعلَمُونَ | بقره42

دیپلماسی روانیِ فیک‌ساز، همان‌قدر که علیه دشمن کارکرد مقطعی دارد، می‌تواند چون تیغ دولبه‌ای، علیه مشروعیت خودی نیز عمل کند. در آینده‌ای نه‌چندان دور، انتشار حتی یک تصویر جعلی از جنایات اسرائیل (ولو در راستای حقیقت بزرگ‌تری باشد)، می‌تواند موجب فروپاشی باور عمومی به هزار تصویر واقعی دیگر گردد. این همان اثر سقوط اعتماد است که در روان‌شناسی سیاسی (Political psychology) از آن به‌عنوان «تکانه‌ی انکار کلان» (Misinformation Fatigue) یاد می‌شود؛ جایی که یک دروغ کوچک، همه حقیقت را به حاشیه می‌راند.

استفاده از تکنولوژی‌های دیپ‌فیک و تصویرسازی مصنوعی در جنگ‌های شناختی، مختص آنانی است که هویت روایی‌شان بر محور فریب و وارونه‌سازی استوار است؛ همان‌گونه که رژیم صهیونیستی دهه‌هاست پروژه‌ی «ترور حقیقت» را با جعل اسناد و روایت‌ها پیش می‌برد. ما اما در هندسه‌ هویتی خویش، حاملان حقیقتیم، نه صاحبان صحنه‌های ساختگی. راه ما، مسیر پیامبری است که با «و جاء الحق و زهق الباطل» حقیقت را معیار پیروزی می‌دانست، نه روایت‌سازی‌های متورم. وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا (احزاب70)

مثال عینی اخیر در همین راستا، انتشار چند تصویر و ویدیو جعلی در فضای مجازی از نظامیان و مردمان اسرائیلی در حالت عذرخواهی بود که در برخی موارد پس از افشا، موجب تقویت روایت رسانه‌های صهیونیستی در مورد «پروپاگاندای دروغین محور مقاومت» شد. چنین اشتباهاتی، ولو از سر هیجان انقلابی، در واقع با گلوله‌ای در تاریکی، مشروعیت رسانه‌ای جبهه ما را هدف می‌گیرد.

فقدان صداقت اطلاعاتی، به‌ویژه در میدان‌های پُرتنش، می‌تواند جایگاه بین‌المللی یک جبهه را به افول بکشاند. اگر ما روزی بخواهیم در صحن سازمان ملل یا در دادگاه‌های بین‌المللی جنایات اسرائیل را اثبات کنیم، پیشینه‌ی ما در رعایت دقت روایی و صداقت محتوایی، تعیین‌کننده میزان باورپذیری ما خواهد بود. این همان سرمایه نرم روایت است؛ دارایی‌ای که باید در حفظ آن کوشید.

از سوی دیگر، تکنولوژی هوش مصنوعی، به عنوان ابزار، ذاتاً خنثی است. هنر ما در «مهار و مهندسی اخلاقی» آن است. می‌توان از همین ظرفیت‌ها، برای تحلیل داده‌های واقعی، آرشیو تصاویر حقیقی جنایات، ترسیم الگوهای رفتاری رژیم صهیونیستی، یا طراحی مدل‌های شناختی افکار عمومی استفاده کرد، بی‌آن‌که به ورطه فریب سقوط کنیم.

جنگ روایت‌ها، بیش و پیش از هر چیز، میدان «اقتدار حقیقت» است. ما اگر خواهان شکست اسرائیل هستیم، کافی‌ست چهره واقعی او را عیان کنیم؛ موجودیتی متوهم، شکننده، بدون مشروعیت درونی و منزوی در لایه‌های اجتماعی خود. اسرائیل برای شکست، نیازی به فیک‌نیوز ندارد؛ او از درون در حال پوسیدن است، و ما باید فقط صدای این فروپاشی را شفاف و مستند به گوش جهان برسانیم.

در نهایت، راهبرد جبهه مقاومت باید بر سه اصل استوار باشد: صداقت شناختی، دقت روایی و تبیین تمدنی. استفاده ابزاری از جعل ناروایت‌ها، هرچند در هیئت انتقام رسانه‌ای، انحراف از این سه‌گانه است. ما وارثان مکتب‌ای هستیم که در آن «حق»، خود سلاح است و این سلاح نیازی به باروت فریب ندارد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها