رحا مدیا | هانیه کثیری
به گزارش رحا مدیا، در نشست تخصصی با عنوان «زیست عفیفانه» به میزبانی دفتر مطالعات راهبردی تسنيم، به تبیین تمایز مفهومی میان «عفاف» و «حجاب» پرداخته شد. این تمایز بر چند اصل مهم تاکید دارد:
نخست: عفاف، فضیلتی درونی و فطری معرفی شده و حجاب، نمود بیرونی و حکمی تشریعی دانسته شده است.
دوم: حجاب طریقیتی به سوی عفاف دارد؛ یعنی وسیلهای برای دستیابی به عفت است.
سوم: عفاف فراجنسیتی است و مربوط به هر دو جنس میشود، اما حجاب مختص زنان است.
چهارم: حجاب کمّی و تعیین مصادیق آن با شرع است، در حالی که عفاف کیفی و سنجش آن در گرو معیار های فرهنگی است.
پنجم: پوشش عفیفانه، حکمی عقلانی با دایره شمول گسترده است، اما حجاب شرعی، حکمی تشریعی با قلمرو محدودتر و استثناهای متعدد از صدر اسلام تاکنون بوده است.
ششم: رابطه این دو، عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی ممکن است فردی کمحجاب باشد، اما عفیف باشد و برعکس، فردی باپوشش، لزوماً عفیف نباشد.
هفتم: آنچه سبب تکریم زن میشود، عفت است، نه صرف رعایت حجاب.
دغدغهی به حقی که با این تمایز، پیگیری میشود این است که « کم حجاب بی عفت نیست » به گمانشان این تلقی غیر منصفانه ثمره ی یکسانانگاری حجاب و عفاف (عطف تفسیری این دو مفهوم) است.
بنظر می رسد این تقریر اگرچه در بخش آسیبشناسی «بیحجاب بیعفت نیست » قوی عمل میکند، اما در ارائه علت و راهکار دچار ضعف است.
علت قضاوت خلاف انصاف در مورد بیعفتی کم حجابان خلط این دو مفهوم نیست؛ با توجه به بیانات رهبر معظم عفاف و حجاب پیوندی عمیق دارند. ایشان حجاب را «مرز فطری بین زن و مرد» دانسته و آن را اعم از پوشش ظاهری میدانند. از منظر ایشان، حجاب تکریم کننده شخصیت زن و تأمینکننده حق کرامت الهی اوست و «به هیچ وجه به معنای حجاب ظاهری نیست؛ یک چیز دیگر است که با دقت و با لطیفنگریستن به مسأله میشود آن را فهمید و سنجید که چقدر حکیمانه است».
همچنین بنظر میرسد راهکار «استثناپذیری حکم حجاب» از همان ابتدای انقلاب مورد تایید امام راحل واقع نشده است در بیانات رهبری آمده است: «[برخی میگویند] امام که فرمودند باید زنها باحجاب باشند، همهی زنها را نگفتند! حرف بیخود! ما بودیم آنوقت، ما خبر داریم؛ چطور اینجور است؟ امام در مقابل یک منکر واضحی که بهوسیلهی پهلوی و دنبالههای پهلوی در کشور به وجود آمده بود، مثل کوه ایستاد، گفت باید حجاب وجود داشته باشد.» به فرض صحت ادلهی استثناپذیری حجاب اما بنظر میرسد این تفکیک مناسب جامعهی پس از تشکیل حکومت اسلامی و در گام دوم انقلاب آن هم تحت گفتمان غلط و رایجی فعلی کارآمد نیست.
برای عبور از دوگانهسازی مخرب و حل معضل ضد وحدت «بیحجابی = بیعفتی» میتوان به جای صرفا تعبدی دانستن حجاب و تفکیک مطلق حجاب از عفاف، به بازخوانی معنای حجاب همت گماشت.
در معناهای رایج از حجاب معمولا حجاب غیر هویتی و سکولار فهم میشود؛ اما حجاب زن انقلاب اسلامی باید از یک سو، از معنای «حجاب عقیم زن شرقی» – که فاقد اراده و الگودهی و صرفاً در خدمت عدم تحریک مردان تعریف میشد – و از سوی دیگر، از معنای «حجاب استایلی» – که مدرن شدهی حجاب شرقی است- متمایز شود.
حجاب زن انقلاب اسلامی، سرشار از معنای ارادهورزی و استقلال هویتی است. همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید کردهاند: «امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند.»
میتوان با تغییر گفتمان از نگاهی که حجاب را با اصالت نگاه و شهوت مردان تعیین میکند، به گفتمانی که آن را ابزاری برای تشخص، ارادهورزی و حفظ استقلال هویتی و سیاسی زنان معرفی میکند به راهکار های عملیاتی تری در مورد حجاب فکر کرد زیرا که هر اقدامی برای بهبودی وضع حجاب تحت گفتمانی که ناکارآمد بودن آن واضح است نتیجه ی معکوس میدهد.
در واقع باید قبل از هر اقدامی برای حجاب بر تغییر چهارچوب های این گفتمان رایج همت گماشت؛ زیرا تا زمانی که حجاب بیانگر تکریمِ قدرت و استقلال زن نباشد و به هویت او گره نخورده باشد گفتگو در مورد انسجام اجتماعی از سردرگمی رنج میبرد.
این تکریم میتواند سبب «بازگشت زن به جایگاه فطری خویش» – که به بیان رهبری سبب معجزه کردن زنان در انقلاب شد- شود و از این طریق به نهادینهسازی داوطلبانه و آگاهانه حجاب، امیدوارتر بود.